صرف نظر از اینکه دانشجویان شما چه کسانی هستند، اصول ثابت شدهای وجود دارد که توضیح میدهد یادگیری چگونه اتفاق میافتد.
- یادگیری، قابلیتی ذاتی است و انسانها از آغاز حیات تا پایان زندگی همواره در حال کسب تجربه و یادگیری هستند. مغز انسان، همواره مشغول جذب، پردازش و به یادسپاری اطلاعات است. این اطلاعات لازم نیست همواره دادههای آکادمیک و علمی باشد، بلکه مغز به طور مداوم مشغول جذب، تحلیل و به خاطر سپردن جزئیاتی مانند، اسامی آدمها، تاریخ و محل وقوع اتفاقات، روش انجام فعالیتهای مختلف و زبانآموزی است.
- یادگیری فرایندی افزایشی است به این معنا که اطلاعات جدید در ارتباط با اطلاعات موجود در مغز، طبقهبندی و فراگرفته میشوند. ذهن انسان همواره برای کسب دادههای جدید، به دنبال ساختارهای شکل گرفته در مغز میگردد تا اطلاعات جدید را در بستر اطلاعات قبلی ذخیره کند.
- انسان معمولا چیزهایی را بهتر یاد میگیرد که با زندگی واقعی او در ارتباط باشد. این اصل نشان میدهد که برای یادگیری مفاهیم و دانش جدید، باید ارتباطی بین معلومات تازه و زندگی فرد برقرار شود تا کنجکاوی انسان برای یاد گرفتن تحریک شود.
- یادگیری در گروه و به صورت اجتماعی حاصل میشود. وقتی افراد در گروه قرار میگیرند از طریق تعامل و ساخت معنا به صورت جمعی، میزان یادگیری خود را افزایش میدهند.
- یادگیری نیاز به انگیزه دارد. انسانهایی که از انگیزه کافی برای یادگیری برخوردار هستند بسیار بهتر و سریعتر از سایرین مطالب را میآموزند. بنابراین تشویق و انگیزهبخشی به دانشجویان نقش مهمی در ایجاد میل به یادگیری در آنها دارد.
- یادگیری فعال، کیفیت فراگرفتن را افزایش میدهد. مغز انسان نمیتواند به مدت طولانی به صورت انفعالی عمل کند بنابراین وقتی معلم به صورت متکلموحده مشغول تدریس و سخنرانی است و از دانشآموزان/دانشجویان انتظار دارد ساکت و بیصدا به حرفهای او گوش بدهند، این سکوت نشانه خوبی برای یادگیری نیست بلکه نشان میدهد دانشآموزان بعد از چند دقیقهای تمرکز خود را از دست میدهند و فرایند جذب دانش متوقف میشود. این اصل ساده نشان میدهد که یادگیری نباید معلممحور و یکطرفه باشد بلکه دانشآموزان نیز باید به طور فعال درگیر یادگیری باشند.
- یادگیری زمانی بهتر رخ میدهد که موضوع واحدی از طرق گوناگون تجربه شود. به عبارت دیگر وقتی یک مطلب آموزشی، از روشهای گوناگون ارائه میشود، قسمتهای مختلف مغز درگیر موضوع میشوند و یادگیری به صورت عمیقتری اتفاق میافتد. برای مثال معلم میتواند در کلاس یک موضوع درسی را از طریق صورتهای مختلف مثل سخنرانی، بحث گروهی، رسم نمودار یا شکل پای تخته یا حتی ایفای نقش ارائه کند.
- یادگیری از طریق آزمون و امتحان تثبیت میشود. شرکت در امتحان امکان درگیری ذهن در تفکر سطح بالاتری را فراهم میکند و به یادگیری عمق میدهد. بنابراین به جای تنها مرور و دوبارهخوانی مطالب درسی، میتوان امتحان یا جلسه پرسش و پاسخ برگزار کرد.
- یادگیری زمانی عمیقتر میشود که مطالب درسی نه تنها تفکر انسان بلکه احساسات و هیجانات او را نیز تحریک کند. درگیری عاطفی با مطالب درسی باعث میشود، مطالب با کیفیت بالاتری در ذهن ثبت شود. از نظر زیستی، مغز انسان، زمانی که با یک موضوع هم درگیری عاطفی و هم شناختی پیدا میکند، قسمت لوب پیشانی که مسئول شناخت و پردازش اطلاعات شناختی است با سیستم لیمبیک مغز که کنترل احساسات انسان را در دست دارد، ارتباط برقرار کرده و سیناپسهاس عصبی جدیدی تشکیل میشود که یادگیری را عمیقتر و ماندگارتر میسازد.