تنبیه بدنی در مدارس:

چوب معلم؟!!

چند روزی ست خبر کودک آزاری دیگری در یکی از شهرهای استان‌های جنوبی کشور، افکار عمومی را در بهت و حیرت فرو برده است

چند روزی ست خبر کودک آزاری دیگری در یکی از شهرهای استان‌های جنوبی کشور، افکار عمومی را در بهت و حیرت فرو برده است. این داستان آن چنان تلخ و عکس منتشر شده آنقدر تکان‌دهنده است که انسان در حیرت فرو می‌رود چگونه ممکن است آموزگاری، ولو به حق و به هر نیت، مدادی را در سر کودکی 9 ساله فرو کند؟!!
 
ظاهرا داستان این گونه است که این ‌‌دانش‌آموز کلاس سوم دبستان، تکالیف خود را انجام نداده و معلم برای تنبیه او مداد را از دستش گرفته و بر زیر پوست سرش فرو کرده است. بسامد تکرار چنین وقایعی به خصوص در سال تحصیلی جاری (95-96) علامت هشداری است که شاید اذهان خفته بسیاری را بیدار کند و همگان را در این اندیشه فرو برد که 
نظام آموزشی ما را چه شده است؟
 
تنبیه‌های خشن و ضرب و جرح کودکان دبستانی در چند ماه اخیر، هر هفته سر خط خبرهای آموزش و پرورش کشور ما بوده است. گرچه به نظر می‌رسد اخبار منتشر شده بیشتر در حول و حوش استان‌های مرکزی و جنوبی کشور است اما سایر مدارس ما در دیگر نقاط کشور نیز از این پدیده شوم بی‌نصیب نبوده و نیستند.
 
اینجاست که سوالاتی در ذهن هر مخاطب چنین اخباری شکل می‌گیرد و ذهنش را به دنبال پاسخ درگیر می‌کند. سوالاتی در مورد گزینش روان‌شناختی معلمان. اینکه در آزمون بسیار سفت و سخت گزینش معلم در کشور که فی‌الواقع یکی از سختگیرانه‌ترین گزینش‌های شغلی به حساب می‌آید چگونه سلامت روان و درک صحیح از روان‌شناسی رفتار با کودک و کنترل خشم سنجیده می‌شود؟
 
آیا معلمان ما در مراکز تربیت معلم آموزش‌های کافی در خصوص نحوه رفتار درست با کودکان می‌آموزند؟ آیا درک صحیح و کاملی از ماهیت مراحل رشد کودک، روان‌شناسی و اختلالات یادگیری به دست می‌آورند؟ آیا روش‌های مدیریت و کنترل کلاس‌های درس شلوغ و نحوه رفتار با ‌‌دانش‌آموزان بیش‌فعال یا دیرآموز را تمرین می‌کنند؟
 
فارغ از آموزش‌های پیش از خدمت و ضمن‌خدمت معلمان در مورد رفتارشناسی کودکان و روان شناسی آموزش و یادگیری، وجود سیستم حمایتی نیز از جمله مهم‌ترین جوانب پرداختن به موضوع ‌‌دانش‌آموز آزاری در مدارس است. برای مثال چه میزان از مراکز دولتی و خصوصی حمایت از کودکان و ‌‌دانش‌آموزان بیش فعال، دیرآموز و دارای اختلالات یادگیری دیگر در همه شهرهای کشور ما وجود دارد؟ آیا معلم‌هایی که در کلاس‌های خود با ‌‌دانش‌آموزان ضعیف یا دارای ناتوانایی‌های یادگیری مواجه می‌شوند، امکان ارجاع این ‌‌دانش‌آموز به مراکز کمک آموزشی و درمانی را دارند؟ آیا این مراکز از حمایت دولتی کافی برای کاهش هزینه‌های درمانی برای خانواده‌ها و تحت پوشش قرار گرفتن بیمه‌ها برخوردار هستند؟
 
 
سرزنش کردن معلم تنها ارائه پاسخی ساده برای مسئله‌‌ای بغایت پیچیده و چندجانبه است. نظام آموزشی ما باید طرح‌هایی برای حمایت از معلمان داشته باشد این طرح‌ها می‌تواند شامل ارائه مشاوره آموزشی و روان‌شناختی به فرهنگیان باشد به طوری‌که معلم بتواند برای مشورت در خصوص نحوه رفتار با ‌‌دانش‌آموزانی که مسئله‌دار شناخته می‌شوند، مراجعه کرده و توصیه‌های کارآمد و مفید دریافت نماید. همچنین وجود مراکزی برای ارائه خدمات مشاوره به معلمان برای بازسازی روحی و روانی و همچنین کارگاه‌های کنترل خشم و غیره باید در دستور کار مراکز تربیت مدرس و همچنین ادارات آموزش و پرورش در هر شهرستان قرار گیرد.
 
حس درد و رنجی که کودکان معصوم در کلاس‌های درس و زیر فوران خشم معلمانی که احساس ناتوانی و استیصال خود را از کمبود امکانات و یا دستمزد ناعادلانه بر سر و روی ‌‌دانش‌آموزانشان تخلیه می‌کنند، قلب هر انسانی را به درد می‌آورد اما به نظر می‌رسد چاره کار این نیست که تنها و تنها نوک پیکان سرزنش را به طرف معلم نشانه بگیریم، بلکه باید با ارائه خدمات حمایتی و آموزشی، این مهم‌ترین پرچمداران صلح و سواد و فرهنگ را آنچنان تقویت و حمایت نماییم که در سایه آن فرزندان خود را در مدارسی امن و پیشرو برای تعلیم و تربیت بیمه کنیم.
 
 
با عشق به ‌‌دانش‌آموزان این مرز و بوم و تقدیم احترام به معلمانی که تعلیم را با عشق و محبت می‌آمیزند و می‌آموزند!

 

مقاله اختصاصی آموزمَگ (™AmoozMAG) | مجله تخصّصی آموزش
استفاده از این مطلب با ذکر نام
آموزمگ و لینک amoozmag.com بلامانع است.

مطالب پیشنهادی

نظرات

در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- «
آموزمَگ» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- «
آموزمَگ» از انتشار نظراتی که در آن‌ها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات، پس از تأیید مدیر منتشر می‌شوند.

در پاسخ به