قیاس و استقراء: شاید شما هم با این اصطلاحات معروف فلسفه و منطق آشنایی داشته باشید. در روانشناسی یادگیری نیز همانند منطق و ریاضی، دو اصطلاح قیاس و استقرا کاربرد دارند. بسیاری از کارشناسان، یادگیری را به دو سبک قیاسی و استقرائی تقسیم میکنند. یادگیری قیاسی همان یادگیری کل به جزء است و یادگیری استقرائی، به یادگیری جزء به کل گفته میشود.
یادگیری کل به جزء (قیاسی)
در این سبک یادگیری، فرد عادت دارد به مسائل از بالا به پائین نگاه کند. فردی که سبک یادگیری قیاسی دارد باید ابتدا با تصویر کلی موضوع ارتباط برقرار کند و پس از درک ساختار و کلیت مطلب، به شناخت جزئیات آن بپردازد. افرادی با سبک یادگیری کل به جزء، وقتی کتابی را باز میکنند، ابتدا به فهرست موضوعی آن مراجعه میکنند، سرفصلها را میخوانند و پس از اینکه نگاه کلی را نسبت به موضوع کتاب به دست آوردند، سراغ خواندن فصول آن میروند و با جزئیات موضوع، درگیر میشوند. این افراد بدون داشتن و درک تصویر کلی، نمیتوانند ارتباط بین اجزاء و ارکان موضوع را به خوبی درک کنند. اما در صورتی که ایده کلی مبحثی را بفهمند، به سرعت قادرند، جزئیات را در جای صحیح خود و در ارتباط با موضوع اصلی طبقهبندی کنند.
آزوبل، روانشناس و نظریهپرداز آموزشی از این سبک یادگیری، به عنوان یادگیری هرمی نام میبرد. به باور او این افراد درک هرمی از موضوعات دارند و برای اینکه یادگیری موثری داشته باشند باید بتوانند از راس هرم به سمت قاعده حرکت کنند و در هر مرحله، ارتباطات جزئیتری با مباحث ایجاد نمایند. یادگیری کل به جزء، از یک ایده کلی در راس هرم شروع شده و رفته رفته، شاخه شاخه شده و به جزئیات ریز که شامل مصادیق و مثالها است در قاعده هرم، ختم میشود.
تکنیکهای تدریس برای کمک به سبک یادگیری قیاسی
- قبل از شروع درس، ایده کلی را در یک مقدمه توضیح دهید.
- سرفصل موضوعات درسی را روی تخته بنویسید.
- خط سیر تاریخی یا تقدم و تاخر موضوعات را روی تخته بنویسید.
- درس را با مقدمهای شامل هدف، فرایند و نتایج مورد انتظار آغاز کنید.
- مقالات را تیتربندی کنید.
- بخواهید دانشآموزان فهرست موضوعی و سرفصلها را با شما مرور کنند.
- نمودارها و شکلها کمک زیادی به درک مطلب و یادگیری این افراد میکند.
یادگیری جزء به کل (استقرائی)
در این سبک، یادگیری از جزء به طرف کل حرکت میکند. افرادی که دارای سبک یادگیری استقرائی هستند از در کنار هم گذاشتن جزئیات، پی به کلیات میبرند و میتوانند قانونها و احکام کلی را کشف و درک کنند. این افراد علاقه زیادی به شنیدن جزئیات دارند. این سبک یادگیری، بسیار شبیه به کاراگاهان پلیس است که از کنار هم گذاشتن جزئیات ظاهراً نامربوط، به تصویر کلی یک اتفاق پی میبرند و میتوانند ارتباط بین این اجزای دور از هم را پیدا کنند و آنها را در یک قالب کلی، منسجم کنند. این افراد، به مثالها و مصادیق توجه میکنند و با درک جوانب یک موضوع، ایده کلی را در ذهن خود برداشت مینمایند. بیشترین مثالها در کاربرد یادگیری استقرائی در حل مسائل ریاضی است وقتی که فردی با کلنجار رفتن با ترتیب قرار گرفتن اعداد و گزارهها، یک قانون یا فرمول کلی را استنباط میکند و از طریق حل مثالهای گوناگون، مفاهیم کلی را استقرا مینماید.
تکنیکهای تدریس برای کمک به سبک یادگیری استقرائی
- درس را با یک مثال آغاز کنید.
- مصداقها و مثالها بهترین ابزار شما برای تدریس مفاهیم هستند.
- هرم یادگیری را از پائین به بالا بپیمائید. از مثالها و نمونهها به طرف قوانین و مفاهیم کلی پیش بروید.
- جزئیات و جوانب مختلف موضوع را یادآوری کنید.
- اطلاعات کافی در مورد جزئیات موضوع فراهم کنید.
- کودکان را تشویق کنید، از بین چند مثال مشابه، یک قانون کلی را استنباط کنند.
در کل میتوان گفت سبکهای یادگیری قیاسی و استقرائی گرچه تقریبا سبکهایی ذاتی هستند اما اگر به کودکان کمک کنیم، هر دو روش را بیاموزند، قادر خواهند بود در موقعیتهای مختلف، به سبکهای متفاوتی بیاموزند. وقتی ایده و تصویر کلی از یک موضوع در دست نباشد، دانشآموزان باید قادر باشند از راه مطالعه مثالها و مصادیق جزئی، قوانین کلی را برداشت کنند. همچنین زمانی که جزئیات زیادی در دست نباشد، آنها باید بتوانند از راه درک کلیات، ارتباط بین جزئیات را برقرار کنند. بنابراین کمک به دانشآموزان برای استفاده از هر دو روش میتواند نه تنها موفقیت تحصیلی آنها را تضمین کند بلکه به قدرت تفکر و اندیشهورزی آنها نیز در سایر مراحل و مسائل زندگی کمک شایانی خواهد کرد.