بسیاری از والدین حس میکنند فرزندانشان در دوران نوجوانی به دروغگویان قهاری تبدیل شدهاند. اما حقیقت این است که نوجوانان دروغگوتر نشدهاند بلکه هوشمندانهتر دروغ میگویند. نوجوانان هم درست مثل بزرگسالان گاهی حقیقت را کتمان میکنند و یا به داستانسراییهای غیر واقعی روی میآورند. دلایل آنها هم درست مثل سایر مردم، میتواند اجتناب از تنبیه، حفظ حریم شخصی، خوب جلوه دادن خود، وفاداری به دوستان یا حتی خیالبافی باشد. معمولا بیشتر نوجوانان به جای دروغهای صریح، به سانسور قسمتهایی از حقیقت میپردازند و یا بخشی از اطلاعات لازم را تحریف میکنند یا تغییر میدهند. از آنجایی که به مقتضای سن، نوجوانان حریم شخصی خود را درک میکنند و سعی در حفظ حریم خلوت خود دارند، بیشتر از گذشته به کنجکاویهای والدین یا بزرگسالان، حساس میشوند و برای رد گم کردن و فریب دادن دیگران به دروغگویی یا تحریف واقعیات روی میآورند. تا زمانی که این دروغگوییها جزئی و منحصر به حفظ حریم شخصی باشد، چندان جای نگرانی نیست و والدین میتوانند با اتخاذ تدابیر آگاهانه و رویکرد محبتآمیز به مرور این وضعیت را برطرف کنند. اما گاه ممکن است دروغگویی نوجوانان از حد مقتضی فراتر رود و تبدیل به رویهای ثابت در شخصیت و رفتار آنها شود، اینجاست که اکثر والدین و مربیان نگرانی موجهی پیدا میکنند. ممکن است در این صورت، دروغگویی نشانهای از بروز مشکلات جدی دیگری باشد. برای مثال گاه درگیر شدن در روابط دوستی ناسالم، آزار دیدن مداوم، خشم و ناکامی و یا حسادت شدید نسبت به سایر همسالان، خود را به صورت دروغگوییهای افراطی نشان میدهد که زنگ خطری است از بروز سایر مشکلات در زندگی و روابط نوجوانان. نوجوانی، مرحلهای از رشد است که میل به خودکفایی، استقلال شخصیت و جدایی از والدین را تقویت میکند. نوجوانان به طور معمول علاقمند هستند بیشتر وقت خود را با همسالان خود بگذرانند و کمتر در روابط خانوادگی به مانند گذشته درگیر میشوند. آنها دوست دارند با تاکید بر زندگی خصوصی خود، حریم شخصی خود را برای دیگران به خصوص والدین بازتعریف کنند و با حفظ رازهای خود و دوستانشان، حلقه دوستی و تعلق جمعی را مستحکمتر کنند. اگر والدین متوجه این تغییرات در منش و سلوک فرزندانشان باشند و کمتر در جزئیات امور مربوط به آنها دخالت کنند، امید است که این مرحله با سربلندی و آرامش طی شود اما اگر چنانچه والدین قصد پذیرش اقتضائات سنی نوجوانان را نداشته و به مقابله با رفتارهای خاص آنها مبادرت ورزند، احتمال تقابل و کشمکش با فرزندان را افزایش میدهند. هر چه نوجوانان، والدینی صبورتر و آگاهتر داشته باشند که پذیرای شکستها و ناکامیهای فرزندانشان هستند و به جای سرزنش، موعظه و تنبیه، مشورت و همدلی را به آنان هدیه میدهند، بیشتر و بیشتر پایههای اعتماد متقابل را در وجود خود بنا مینهند و با والدین ارتباط موثرتری برقرار میکنند. علیرغم اینکه والدین اگاه میدانند که دروغگویی یکی از مقتضیات سنی نوجوانان است اما باید در مقابل آن، قاطع و هوشیار باشند. نوجوانان باید بیاموزند که پیامدهای دروغ گفتن بسیار بیشتر از اصل عمل بدی است که قصد پنهان کردنش را دارند. برای مثال اگر نوجوانی، نمره بد خود را پنهان میکند و در مورد کارنامهاش دروغ میگوید باید این پیام قاطع را از والدین دریافت کند که ناراحتی و پیامد دروغ گفتن در این مورد بسیار منفیتر از نمره کم در یک درس است. با دروغگویی نوجوانان چه کنیم؟ چند دقیقه به خود فرصت دهید تا دوباره آرامش خود را بازیابید و همزمان به این فکر کنید که دوست دارید فرزندتان در این موقعیت چه بیاموزد. برای مثال اگر نوجوانتان برای جلب توجه دروغ گفته است، به او توضیح دهید که با دروغگویی، توجه را از دست خواهد داد. یا اگر فرزندتان مشغول دروغ گفتن به دوستانش است، به او بگویید که نگران زمانی هستید که دروغهای او برملا شود و دوستانش در مورد او قضاوت بد و منفی پیدا کنند. او را کمک کنید پیامدهای منفی دروغگویی را درک کند. به نوجوانان کمک کنید غلط بودن دروغ گویی را درک کند. اینکه بفهمد چرا نباید دروغ بگوید به او کمک میکند که در مواقع دشوار، تصمیم درست را بگیرد. حس همدلی او را برانگیزید با پرسیدن اینکه" فکر میکنی از اینکه فهمیدم دروغ گفتهای، چه احساسی پیدا کردم؟ " یا " اگر کسی به تو دروغ بگوید چه حالی پیدا میکنی؟" یا "این دروغ تو چطور به دیگران آسیب میزند؟" بحث و گفتگو در مورد مفهوم صداقت و درستکاری باید همواره در تمام مراحل رشد نوجوانان حضور داشته باشد. نوجوانان باید همواره درگیر بحث و فکر کردن به مفاهیم اخلاقی باشند و آن را درونی کنند. به او بگوئید "وقتی تو دروغ میگویی، من دیگر نمی توانم به تو اعتماد کنم و من وظیفه دارم از امنیت تو محافظت کنم و تا زمانی که تو با من صادق نباشی و من اطلاعات درستی از وضعیت تو نداشته باشم، نمی توانم مراقب تو باشم. پس اگر صادق باشی، به تو اعتماد میکنم و اگر دروغ بگویی، من ناچار میشوم از موقعیتی که فکر میکنم برای تو مضر است، تو را منع کنم در نتیجه ممکن است آزادی عملت محدودتر شود." حدود و قوانین رفتاری واضح و روشنی برای نوجوان خود وضع کنید اما مراقب باشید که این قوانین، منطقی و منصفانه باشد. به او این حس را بدهید که با پیروی از قوانین صداقت و درستکاری، اعتماد بیشتری به او میکنید و آزادی عمل بیشتری برای او قائل میشوید و با تخطی از این قوانین، با محدودیت و مجازاتهای از پیش تعیین شدهای روبهرو خواهد شد. مراقب باشید اصل برائت را در مورد فرزندتان نیز به رسمیت بشناسید. نباید برای هر موضوع کوچکی او را بازخواست کنید حرفهای او را بپذیرید مگر اینکه دلایل محکمی برای شک کردن به صحبتهای او داشته باشید تا زمانی که تغییر عمده ای در رفتار، عملکرد تحصیلی یا روابط او با دیگران رخ نداده باشد که ایجاد نگرانی از خطرات احتمالی را به وجود آورده باشد، به او اطمینان کنید. موضوعاتی را که اغلب نوجوانان در موردشان دروغ میگویند بشناسید و از قبل برای روبهرو شدن با چنین شرایطی آماده شوید. معمولا نوجوانان بیشتر در مورد نمرهها و عملکرد تحصیلی خود، روابط با دوستان، روابط با جنس مخالف و یا درگیر شدن در برخی رفتارهای نامناسب و ناسالم مثل سیگار کشیدن و غیره دروغ میگویند. نه تنها شما به عنوان والدین باید این مسائل را بشناسید بلکه در مورد روبهرو شدن با موقعیتهای دشوار به نوجوانانتان آموزش دهید تا در شرایط حساس بهترین تصمیم را بگیرند. هزینه راستگویی را به حداقل برسانید به این معنا که اجازه بدهید نوجوان در مورد هر موضوعی هر قدر سخت و هر قدر شرمآور یا ناراحتکننده صحبت کند بدون اینکه از عکسالعمل شما بترسد. اگر فضای توام با همدلی و درک متقابل را برای نوجوان فراهم کنید او را تشویق میکنید به جای کتمان حقیقت و دروغ گویی، با شما در مورد حل مسائلش به مشورت بنشیند و یا دستکم شما را از وضعیت خود مطلع کند. ****